رزم آوران عرصه سخت

۷ مطلب با موضوع «گزافه گویی هایم» ثبت شده است

به نظر من هرج و مرج هایی که تو این دنیا وجود داره دلیلی جز ندونستن نداره .ندونستن اینکه هرکسی چه نقشی رو باید بازی کنه .هرکسی چه وظیفه ای رو باید ایفاء کنه، هرکسی باید چکاری رو کجا و چه موقع انجام بده . بخاطر همین من میرو وظیفه احمد رو انجام میدم ،احمد میره وظیفه محمد رو انجام میده و کسی وظیفه من رو انجام نمیده ، میمونه  و میشه هرج و مرج.

فقط نمی دونم چرا وقتی ماه رمضون میاد بعضی ها چهره هاشون یهو عوض میشه و میشن آدم های با خدایی که هیچ کدوم از کار هاشون رنگ و بوی خدا نمی ده .

منظورم اینه که طرف میاد اداره جای اینکه تند و تند کار ارباب رجوع رو راه بنداره میشینه پشت میزش و شروع میکنه به خوندن قرآن و دعا یا با تسبیح ذکر میگه و ارباب رجوع بد بخت هم نشسته و منتظر که بره داخل اتاق تا کارش راه بیفته . بخدا قسم این حف اسلام نیست .اسلام خدمت به خلق رو مثل همون قرآن خوندن عبادت می دونه و وقتی که در مقابل انجام کار مزد میگیری انجام دادنش واجب میشه .یعنی اگه تخلف کنی حتی اگه قرآن هم بخونی بازم این دنیا یا اون دنیا چوب میخوری .

تازه از اون طرف هم هستن آدمایی که وقت نماز که میشه یادشون میفته که ارباب رجوع نباید معطل بشه ، گناه داره . عزیز من نماز خوندن به صورت عادی خیلی خیلی هم که طول بکشه 10 دقیقه وقت می گیره چرا به اسم ارباب رجوع نمازت رو با تاخیر میخونی یا بعضی ها اصلا نمی خونن؟

 ایــن حرفـــــ اســـــــــــلــــــــــامــــــ نیـــــــــــــــــــــــــــــــــســـــــــــــــــــــــــــــــت !

محمد بابائی
۰۸ تیر ۹۳ ، ۱۹:۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر


امروز رفتم آموزشگاه موتور سر کلاس نشستم ،سروان مملکت اومده داره مطالب ماشین رو آموزش میده .  بعد میگن چرا اینقدر موتورسوار ها بی احتیاطی میکنن .خب بابا اون داره یه جورایی نقش عابر پیاده رو در مقابل ماشین ها اجرا می کنه .مقصرکسی دیگست . 

                                    

محمد بابائی
۰۸ تیر ۹۳ ، ۰۱:۴۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

خداوند مارا آفرید . اجباری . میخواهیم نباشیم ولی اگر خودت خودت را بکشی چوب می خوری ( مجبوری زندگی کنی ) میخواهی آب بخوری ،یک ماه از صبح تا شب اگر آب بخوری و دلیلی هم نداشته باشی چوب می خوری . 

کلا اختیار داری که انجام بدهی یا انجام ندهی اینهم اجباری . ما اختیار نداریم .مجبوریم 

محمد بابائی
۲۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۱:۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

امروز داشتم به این فکر میکردم که چرا اومدیم به دنیا ؟ چرا باید این همه سال زندگی کنیم ؟ چرا باید  هواسمون به کارامون باشه؟ و از این جور افکار . من خودم رو آدم دانشمندی نمی دونم ولی  عقایدی برای خودم دارم که دلیل های عقلی محکمی پشتش خوابیده . دوست دارم نظرات دوستان رو در باره این سوالها بدونم  تو text

های بعدی تؤری هامو میگذارم . افتخار بدین بخونین واحتمالا نظر بدین خیلی ممنون میشم .

محمد بابائی
۲۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۵۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

قربون اون کسی که بی منت منت تموم منت گذار هارو از سرم واکرد . فدات شم خداااااااا!

محمد بابائی
۱۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۵۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

در شهر ما مردم زیاد حرف میزنند ، هرف هایی از جنس پشم و پشمک ، حرف هایی از نوع لجن ، همان حرفهایی که بوی تعفن آن تا مدت ها در قلب زلال انسانها می ماند . و فقط حرف می زنند . بعضی ها متدین و بعضی ها آدم حسابی اند . فکر میکنم وفقط کسانی که باید چنین حرف هایی را گوش کنند آدم نیستند .آنان که کلامشان همچون اجناس ذکر شده از مخرج دهان به استخر دل بنی آدم می ریزد آدم هستند آن هم از نوع حسابی.....


إن أحسن الحدیث و أبلغ الموعظة کتاب الله العزیز.

محمد بابائی
۱۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۴۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

از آنان که بیخود و بی جهت حرف میزنند بیزارم . از آنان که فکر نکرده حرف میزنند بیزارم .از آنان که با عث گمراهی کسان میشوند بیزارم .ازآنان که  به زنان در کوچه های تنگ ظلم میکنند بیزارم .از آنان که به در نیم سوخته لگد میزنند بخاطر اینکه مادر خانه پشت در است تا اورا مورد صدمه قرار دهند بیزارم .از آنان که پدر خانواده را جلوی چشم اهل و عیالش دست میبندند بیزارم . از آنان که به کسی قول یاری میدهند و زیر قولشان میزنند بیزارم .از آنان که برای کسی دعوت نامه میفرستند ولی به جنگش میروند بیزارم .از آنان که به یاری امام زمان نمیروند بیزارم .از آنان که .......

قربان کسی که اول فکر میکند و تازمانش نرسیده باشد حرف نمیزنند ....

محمد بابائی
۲۲ بهمن ۹۲ ، ۰۲:۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر